آشنايي با واقفان بزرگ
آشنايي با واقفان بزرگ
موقوفه عبدالله رضوي در مشهد مقدس
غالبا در باب وقف سخن از واقف و خيرانديشي اوست و نوشتههايي که در اين زمينه به نگارش درآمده بيشتر به تمجيد از خصايل نفساني و بلندنظريهاي واقفان پرداختهاند و کمتر از گروه مقابل آنان سخن به ميان آمده است. ما در بررسي تاريخ وقف به دو گروه از انسانها برميخوريم؛ گروهي براي رساندن خير و نيکي به ديگران از سويي با خداي خود و از سوي ديگر با مردم پيمان بستهاند و با گذشت و فداکاري بخش عظيمي از اموال و دارايي خود را وقف بهروزي و آسايش مردم رنجديده و بيپناه کردهاند. در برابر اين انسانهاي بافضيلت، کساني را ميبينيم که چشم طمع به ثروت و دارايي واقفان دوختهاند تا با تملّک غاصبانه و خارج نمودن موقوفات از وقفيت، مستحقان و مستمندان را از آن منابع پايانناپذير محروم سازند. اين موقوفهخواران خداناشناس و آزمندان دنياپرست بسياري از املاک موقوفه را مورد تعدي قرار داده و به نيات پليدشان رسيدهاند. از اينرو بايد قدرتي مؤثر و نيرويي فراگير تشکل مييافت تا دست متجاوزان را از موقوفات کوتاه کند و پشتوانهاي براي واقفان خيرانديش باشد. چنين بود که سازمان اوقاف و امور خيريه شکل گرفت.
باري به خوبي در بررسي اين مسائل نقش مؤثر ادارات اوقاف و امور خيريه، در نگهداري موقوفات و حفظ حقوق مردم نيازمند دستتنگ آشکار است. به طوري که ميتوان به يقين گفت که اگر سازمان اوقاف و امور خيريه به وجود نميآمد تاکنون بسياري از موقوفات از ميان رفته بود و بسياري ديگر از رقبات ويران و باير ميگرديد، در اين حال چه تجاوزها که به حريم وقف نميشد و از اين راه، چه ناسپاسيها که نسبت به واقفان خيرانديش، پيش نميآمد!
بررسي تاريخ وقف و موقوفات نشان ميدهد که تا
قبل از سازمان گرفتن تشکيلات اداري مستقل براي اداره موقوفات و بازشناسي رقبات، بسياري از موقوفات، تبديل به ملک شخصي شده و بين وارثان تقسيم گشته، و بسياري از اين اراضي و املاک بدون آگاهي متصرفين آنها، کابين همسران گرديده است.
ولي اينک ادارات اوقاف با کارداني مسؤولان آگاه خويش جلو اين تجاوزها را گرفته و با کوشش بسيار، در بازيابي و زنده کردن رقبات و عمران آنها و بازسازي مستغلات و دريافت درآمد بيشتر و به کارانداختن درآمد رقبات در جهت بازدهي بيشتر و درنتيجه، سرمايهگذاري از طريق تأسيس شرکتهاي کشاورزي و دامپروري و کارخانهها، مجتمعهاي تجاري و مسکوني و غيره، حرکت سازندهاي را آغاز کردهاند.
با اين ديدگاه بود که اداره کل اوقاف و امور خيريه استان خراسان قدم در راه احياي موقوفه عبداللّه رضوي گذاشت و سالها کوشيد تا اين موقوفه گسترده و فراگير را از بست و بندهاي مزاحم اداري، مدعيهاي شخصي و خانوادگي و دهها گرفتاري و درگيري ديگر نجات داد و با کارداني و پشتکار مداوم، در نهايت، کار اين موقوفه گسترده به سامان رسيد و قدمهاي مؤثر و سودبخش در راستاي نيات بشردوستانه واقف برداشته شد.
يکي از مصارف موقوفه عبداللّه رضوي، ساختن يک مجموعه آموزشي براي اطفال يتيم بود که اداره کل اوقاف استان خراسان از همان نخستين روزهاي تصدي امور موقوفه، کوشش خود را متوجه انجام اين سفارش و فريضه مذهبي و ملي گردانيد.
پس از بررسيهاي مختلف و فراهم آوردن امکانات اوليه به منظور احداث اين مجموعه و بعد از تهيه طرحهاي مختلف ساختماني و محوطهسازي و تصويب طرح نهايي، از خردادماه 1371 خورشيدي عمليات اجرايي اين مجموعه طبق نظر واقف، در محل باغ آرامگاه واقف و در محدوده جنوب شرقي اراضي موقوفه سوران، در مجاورت جاده مشهد ـ شانديز که باغي بسيار گسترده است، آغاز شد.
خوشبختانه، بخش اول اين مجتمع فرهنگي که به طريق شبانهروزي اداره ميشود چندي پيش با حضور حجةالاسلام والمسلمين امام جماراني نماينده محترم ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه و حجتالاسلام والمسلمين نظامزاده نماينده ولي فقيه و قائممقام سازمان مزبور و آقاي دکتر نجفي وزير محترم آموزش و پرورش و تعدادي از افراد خير و نيکوکار مشهد به بهرهبرداري رسيد.
اميد است اين کودکان که شکوفههاي نوشکفته بوستان دانش و معرفتاند بر مبناي اصول آموزش صحيح و موازين اسلامي در اين فضاي قدسي که مشام جان هر بينندهاي را معطر ميدارد و روح اميد در انسانهاي صالح و شايسته ميدمد، در آيندهاي نه چندان دور درختهاي بارورعلم ومعرفت براي کشور اسلامي ما باشند.
موقوفه شادروان عبداللّه رضوي را ميتوان از بزرگترين و پربارترين موقوفات مشهد و خراسان شمرد. اين موقوفه، شامل اراضي بسيار وسيعي در چندين نقطه شهرستان مشهد مانند اراضي سوران و بژمهن و حسينآباد کرمانيها و همچنين مسافرخانهها و مغازهها، در داخل شهر مشهد و حتي داراي رقباتي در ديگر شهرهاي ايران است.
اين موقوفه از هر جهت بر بسياري از موقوفات ديگر خراسان برتري دارد و موارد مصرف آن بسيار چشمگير و قابل توجه بوده که از آن جمله موارد مصرف سهگانه آن شايان توجه است.
آقاي عبداللّه رضوي در سال 1343 برابر وقفنامه رسمي، تمامي ششدانگ مزرعه سوران و دو رشته قنات داير و يک رشته قنات باير و ثلث از کل فاضلآب رودخانه شانديز و املاک ديگري را طبق اساسنامه براي انجام امور عامالمنفعه وقف نمود و براي بهرهبرداري بهتر از اين موقوفه بزرگ، برابر سند رسمي و اساسنامه موجود، شرايطي قرار داد که قابل توجه است از آن جمله يادآور شده است که:
»کليه درآمد و عوايد حاصله از موارد وقف از هر جهت و هر بابت را، متوليان مربوطه در هر زمان و هر موقع، بايستي جمعآوري و پس از وضع مخارجات قنوات و اشجار و باغات به ده عشر تقسيم و به مصارف معينه ذيل برسد:
اول، يک چهاردهم از عوايد موقوفات براي ساختمان درمانگاه در مزرعه سوران و مداواي بيماران مراجعهکننده اختصاص داده شود که کاملاً مجهز و به بهترين طرزي از بيماران پذيرايي به عمل آيد، حتيالامکان.»
و نيز در اساسنامه مورخ 6/ 3 /1357 آمده است: »... سه دهم (سي درصد) از درآمد موقوفه به مصرف پرورشگاه برسد« که جزئي از »بنياد نيکوکاري« عبداللّه رضوي (ميرزاي ناظر) است. در ذيل اين بند افزودهاند که بناي درمانگاه و ساختمان پرورشگاه را تکميل و همچنين درمانگاه و پرورشگاه بايد طبق شرايط مذکور در وقفنامه و اين اساسنامه اداره شود.
و نيز در سند وقفنامه آمده است که: »متوليان وقف موظفاند که روز عاشورا، هر ساله در مزرعه سوران اقامه عزاي حضرت سيدالشهدا (ع) نموده و يک دهم را نيز جهت روضهخواني و اطعام اهالي و مستضعفين در اين روز مصرف و خرج نمايند.«
به دنبال پايان يافتن جريانهاي ثبتي اداري موقوفه، اداره کل اوقاف خراسان با پشتکار و دقت از محل عوايد موقوفات به سرمايهگذاري و تأسيس شرکتها و پيگيري امر احداث ساختمان براي دارالايتام و فعاليتهاي کشاورزي پرداخت.
از آن جمله، در مزرعه سوران که بالغ بر ششهزار هکتار مساحت دارد عليرغم کمبود آب و وضع نامناسب زمين، نسبت به ايجاد و بازسازي باغهاي قبلي که بر اثر بيتوجهي و عدم رسيدگي رو به نابودي بود، اصلاحاتي صورت گرفت و باغهاي جديد به مساحت 28 هکتار، برابر روش جديد باغداري ايجاد گرديد و از زمينهاي ديگر که توانايي بازدهي گندم و يونجه داشت با آبياري باراني، براي تأمين آذوقه و علوفه بهرهگيري شد. در حال حاضر ميزان زمين زير کشت يونجه اين موقوفه، 70 هکتار است.
همچنين جهت بهرهگيري بهتر و بيشتر از زمينهاي باير موقوفه و در ضمن براي کمک به خودکفايي و ايجاد زمينه اشتغال براي مردم محل و جز آن در سال 1366 خورشيدي به تأسيس شرکت کشاورزي و دامپروري سوران، با سرمايهگذاري از وجوه مازاد موقوفات سراسر کشور مبادرت گرديد و در اجراي اهداف آن مجتمعي شامل دو واحد گاوداري با زيربنايي به مساحت 33 هزار مترمربع بناي مسقف و 40 هزار مترمربع بهاربند در مدت کوتاهي ساخته شد و با مساعدت اولياي امور وزارت کشاورزي و سازمان دامپروري کشور فعاليت خود را با خريد دهها رأس گاو اصيل هلشتاين عملاً آغاز کرد و هماکنون سالانه حدود 2000 تن شير توليد ميکند.
ميبينيم که اين همه بازدهي، رهآوردي است که از برکت روح پاک واقفي خيرانديش و انساندوست، به جامعه مصرفکننده شهري تحويل ميشود.
در اينجا گزيدهاي از سخنان حجتالاسلام والمسلمين امام جماراني و آقاي دکتر نجفي وزير آموزش و پرورش را که در مراسم افتتاح مجتمع فرهنگي تربيتي عبداللّه رضوي ايراد فرمودهاند، بلحاظ اهميت آن براي خوانندگان گرامي درج ميکنيم:
براي بنده مايه افتخار است که در جمع حضار محترم که همه از افراد خيّر و نيکوکار و اهل فضل و کمالات هستند، دقايقي بتوانم مصدع باشم.
به مناسبت بحثهايي که انجام شد، اشارهاي هم به مسائل مربوط به تعليم و تربيت و آموزش و پرورش ميکنم. البته اشاراتي که شد کافي بود ولي شايد تفسير دقيقتري از آنچه که در اين محفل طراحي و تنظيم شده، ترسيم بشود. از خصوصيات جامعه اسلامي که در آن ترديدي نيست، همين توجه به علم و به تعقل و تفکر است و در نتيجه توجه به تعليم و تربيت به عنوان ابزاري که علم و دانش و معرفت بشري را در طول تاريخ از نسلي به نسل ديگر و از نقطهاي به نقطه ديگر منتقل کرده است. ما در مورد آموزش و پرورش براساس آيه شريفه قرآن معتقد هستيم که خداوند جن و انس را خلق کرد براي عبادت: »و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ ليعبدون«، و روشن است که شرط عبادت، داشتن معرفت است و براي کسب معرفت بايد راه علم و دانشاندوزي و تعليم و تربيت گشوده باشد. حضرت علي (ع) ميفرمايند: »لا خير في عبادة ليس فيها تفکر«. حتي در مورد يک مسأله مهمي مانند عبادت که هدف از خلقت تلقي ميشود، ايشان ميفرمايند در عبادتي که تفکر همراه آن نباشد و متکي و مبتني بر تفکر نباشد، خيري نميشود پيدا کرد و خيري نصيب فرد و جامعه نميشود. بنابراين اساس جامعه اسلامي همان جنبه علمي بودن و عقلاني بودن مسائل جامعه است و بسيار طبيعي است که ما هم به مسأله تعليم و تربيت و بسط و گسترش فرهنگ، اهتمام خاصي داشته باشيم و اين اهتمام، هم در علائق مردم قابل توجه و قابل فهم و قابل اثبات است و هم در آنچه که دولت و مسؤولان نظام و ارگانهاي مقدس جمهوري اسلامي در سالهاي بعد از انقلاب به انجام رساندهاند. يک مجموعه بزرگي از تلاشهاي علمي و فرهنگي در جامعه اسلامي در طول بعد از پيروزي انقلاب که در عمر يک ملت، مدت کوتاهي هم هست، به انجام رسيده واقعا اگر در انقلاب اسلامي و در سايه اين نظام مقدس جمهوري اسلامي هيچ کار ديگري نشده باشد جز همين مسأله تلاش براي باسواد کردن مردم، اين کافي بود و ارزش اين را داشت که همه آن مجاهدتها و همه اين زجرها و شکنجهها تحمل
بشود و همه آن خونها ريخته شود، براي اينکه يک جامعه يک چنين رشدي از نظر فرهنگي بکند. از طرفي تلخترين چيز در جامعه اسلامي اين است که يک نوجوان به خاطر نداشتن امکانات از تحصيل محروم بشود. يا جواني و يا نوجواني به خاطر نداشتن سرپرست و امکانات مادي در خانواده خودش مجبور بشود که قبل از آنکه استعدادهايش به بار بنشيند، کناره بگيرد و تحصيل را رها کند و براي امرار معاش کار ديگري بکند و واقعا اين غمانگيزترين حادثهاي است که ممکن است در يک جامعهاي مثل جامعه ما به وقوع بپيوندد. لذا هم دولت و هم مردم اين مطلب را دريافتهاند که اگر نسلهاي آينده بخواهند خوشبخت، سرافراز و شادکام زندگي کنند، بايد امروز به آموزش و پرورش و تعليم و تربيت توجه بيشتري شود.
و از طرفي مشکلات آنقدر زياد است و سيل جمعيت دانشآموزي هم آنقدر گسترده و وسيع است که دولت به تنهايي نميتواند بر همه مشکلات فائق بيايد و لذا در اينجا مسأله تلاش و همراهي و همدلي و مشارکت مردم براي حل مشکلات آموزش و پرورش مطرح است. يکي از وجوه مشارکت و همراهي و تشريک مساعي همين احداث مدرسه است که خوشبختانه يک جريان دلگرمکنندهاي در جامعه امروز به وجود آورده است و واقعا يکي از عوامل قوت قلب ما در ادامه کار آموزش و پرورش همين حمايتي است که مردم از اين کار کردند و باز مايه خرسندي بنده است که در اينجا اعلام کنم که استان خراسان پيشتاز همه استانهاي کشور است. يعني به نسبت وسعت و جمعيت هم که حساب بکنيم و سرانه تعداد جمعيت را در نظر بگيريم، کمک مردم خيّر در استان خراسان به امر مدرسهسازي، چه مدارسي که خودشان ساختهاند و در اختيار آموزش و پرورش قرار دادهاند و چه کساني که بخشي از هزينههاي احداث مدرسه را تأمين کردهاند و چه کساني که زمين واگذار کردهاند و يا مدارس ساختهشده را در اختيار گروههاي غيرانتفاعي يا ارگانها و نهادهاي مورد وثوق مردم قرار دادند اين مجموعه کمک مردم خراسان به آموزش و پرورش خيلي بيشتر از ساير استانها بوده است. بالاخره وقتي مردم احساس بکنند کار مدرسهسازي همشأن و همسان و همتراز مسجدسازي و حسينيهسازي است، آثار فراواني چه از نظر فيزيکي و مادي و چه از نظر معنوي براي آموزش و پرورش ايجاد ميکند ولذا امروز واقعا مردم ما احساس ميکنند که در مدارس جمهوري اسلامي دين و دانش به طور توأم تعليم داده ميشود، بنابراين احساس ميکنند که اگر حتي در تأمين هزينه تهيه يک خشت از مدرسه سهيم باشند، حتما در اين اجر بزرگي که براي سالهاي طولاني بلکه قرنها از طريق تعليم و تربيت جوان و نوجوان جامعه اسلامي به وجود ميآيد، سهيم هستند.
اين مجموعه که امروز براي افتتاح آن در اينجا جمع شدهايم يک نمونه از همين مقوله کمک و همراهي مردم با دولت در امر تعليم و تربيت تلقي ميشود. البته امتيازات خاص خودش را دارد. مثلاً همين وقف بودن آن يعني اينکه آن سنت حسنه و تاريخ درخشان همراهي وقف با تعليم و تربيت مجددا در جامعه در حال احيا شدن است. اين مجموعه در واقع يک حرکت جديد در ارتباط با به کارگيري امکانات وقفي در راه تعليم و تربيت محسوب ميشود. آن چيزي که افتخار تاريخي ما از نظر فرهنگي همين مطلب است. اصلاً اينکه بسياري از دانشمندان، از شعرا و ادبا در دورانهاي گذشته و در ايام بسيار سخت از نظر جابهجايي، مسافرت، بيتوته و تهيه امکانات تحقيق، اين امکان را داشتند و اين جرأت را پيدا ميکردند که از شرق کشوري وسيع و پهناور، به غرب کشور بروند و برگردند و در تمام طول راه مورد پذيرايي و استقبال مردم قرار ميگرفتند و هزينههاي سفر از طرف مردم تقبل ميشد و همينطور مسافرتي که به قصد 3ـ4 ماه شروع ميشد، به خاطر استقبال و علاقه مردم و اصرار مردم براي باقي ماندن علما و دانشمندان در مناطق مختلف کشور بعضا 5 ـ6 سال طول ميکشيد، ناشي از همين مسأله است و حاکي از اين مطلب است که در مناطقي از کشور موقوفاتي وجود داشت براي خدماترساني به علما و دانشمندان و به اهل علم و کساني که طالب علم بودند و اين افراد وقتي سفر ميکردند، همانطور که مثلاً در سفرنامه ابنبطوطه آمده، در بسياري از مواقع در محلهايي توقف ميکردند و بيتوته ميکردند که وقفي بود، وقف براي دانشمندان و علما و طلاب و محصلين بود. اين واقعا يک چيز شيرين در تاريخ و فرهنگ کشور ماست و احداث اين مجموعه و شروع کار اين مجموعه در واقع برگشت به آن گذشته پرافتخار است و احياي ارزشهاي درخشان فرهنگي در جامعه ماست. بنابراين يکي از امتيازات، همين مسأله موقوفه بودن اين مجموعه است. در کنار همه امتيازاتي که کارهاي خير در جهت آموزش و پرورش از نظر ما دارد، اين يک چيز اضافه بر آنهاست.
امتياز ديگر آن، گزينش دانشآموز از بين ايتام و توجه به کساني است که به هر حال از نعمت داشتن پدر و سرپرست محروم هستند، باز اين ارزشي اضافه بر ارزشهاي ديگر دارد.
اداره مجموعه به صورت شبانهروزي يک ارزشي است فراتر از ساير ارزشها و واقعا کار را مضاعف ميکند چون نسبت به جاهايي که ما بخشي از روز ميتوانيم دانشآموز را تحت تعليم و تربيت قرار بدهيم، امکان تربيت بهتري را ميسر ميسازد.
مسأله غيرانتفاعي بودن و اداره اين مجموعه در قالب قانون مدارس غيرانتفاعي نيز قابل توجه است. به نظر من کاملترين و سالمترين شکل تأسيس مدارس غيرانتفاعي واقعا همين شکل است که ارگانهاي مردمي و نهادهاي خيريه و سازمانهايي مثل سازمان اوقاف، مدارسي را ايجاد کنند که از نظر سيستم اداري و حقوقي، عنوانش عنوان غيرانتفاعي است، از نظر واقعيت امر و آن چيزي که ارتباط بين مؤسس و مدير و دانشآموز و اولياء دانشآموز تشکيل ميدهد، يک مجموعه کاملاً غيرانتفاعي است و همانطور که اشاره کردند حتي دانشآموزان، تحت پوشش بعضي از کمکهاي جنبي هم قرار ميگيرند. علاوه بر مسأله تحصيل و بيتوته و غذاشان، ممکن است کمکهاي جنبي ديگري هم به آنها بشود. واقعا اين عاليترين شکل اجراي اين قانون است که جلوي خيلي از انتقادها و نواقص را در اجراي اين قانون ميگيرد.
باز هم تشکر ميکنم از يک چنين همتي که با هدايت و رهبري جناب آقاي امام جماراني و تلاش جناب آقاي ايزدي و بقيه برادراني که درگير اين قضيه بودند، به نتيجه رسيد و ما امروز شاهد به بارنشستن اين تلاشها هستيم. اميد داريم که در طول اين ساليان دراز انديشمندان و دانشمنداني در اين محيط آموزشي تربيت بشوند و به سطوح بالاتر تحصيلي راه يابند. هيچ بعيد نيست که از همين مدرسه شخصيتهايي مثل آقاي بهشتي، شهيد مطهري، علامه طباطبائي و حضرت امام، رحمةاللّه عليهم، تربيت بشوند و به جامعه تقديم بشوند. بنابراين ارزش اين کار خيلي ميتواند باشد. به هر حال افرادي مثل امام مثل علامه طباطبائي و بقيه بزرگان و مقامات عاليقدري که اين انقلاب بسيار داشته و بعضيهاشان را متأسفانه از دست داده و بعضيهاشان را خوشبختانه در اختيار دارد، از همين مراکز و همين مدارس نشو و نما پيدا کردند و اين مدرسه انشاءاللّه مرکزي باشد براي تربيت اين نوع افراد.
اگر بخواهيم نسلهاي آينده خوشبخت، سرافراز و شادکام زندگي کنند، بايد امروز به آموزش و پرورش و تعليم و تربيت توجه بيشتري شود.
بخشي از سخنان حجت الاسلام و المسلمين امام جماراني نماينده ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه ابتدا از باب وظيفه بايد از وزير محترم آموزش و پرورش کمال تشکر و تقدير را داشته باشم که عليرغم مشکلات فراوان زحمت کشيدند و براي افتتاح اين مؤسسهکه به نام يک واقف خيرانديش تأسيس شده است،
تشريف آوردند و ازساير سروران وعزيزاني که براي تعظيم و تکريم يک واقف و کار خيري که از ناحيه او پايهگذاري شده، در اينجا مجتمع شدهاند کمال تشکر را دارم.
ما بايد در مسأله وقف از اميرالمؤمنين علي (ع) درس بگيريم. در روايت است که ايشان چاهي حفر ميکردند و با استفاده از آب آن باغستاني را داير مينمودند و سپس کل آنها را براي خيرات وقف ميکردند. در يکي از وقفنامههاي آن حضرت نوشته شده که اين موقوفه را گذاشتيم تا براي کمک به ايتام و محرومين صرف شود اگر فرزندان من، حسن و حسين، هم نياز داشتند ميتوانند از عوايد اين موقوفه استفاده کنند. ميبينيم در آن شرايط دشوار اقتصادي، آن بزرگوار شخصا چاه ميزنند و زمين کشاورزي ميسازند و وقف ميکنند و اين در حالي صورت ميگرفت که خانواده خود حضرت امير (ع) نيازمند کمک بودند. ما معمولاً ميگوييم چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است يعني اگر خود نيازمند باشيم نبايد به دنبال کمک به ديگران باشيم. اما اميرالمؤمنين (ع) جز اين عمل ميکردند و در عين نياز شخصي به ديگران ايثار ميکردند، و اين ايثار اختصاص به آن حضرت نداشت، همه اهل بيت (ع) چنين بودند.
روزي شخصي به در خانه علي (ع) آمد و طلب خود را از آن حضرت مطالبه کرد، حضرت علي (ع) ملکي داشتند به يکي از اصحاب فرمودند که آن ملک را بفروشد. وي گفت اگر آن ملک بماند بعد از مدتي به قيمت بالاتري به فروش ميرسد. حضرت فرمودند ما امروز احتياج داريم به هر قيمت که خواستند بفروش. آن ملک به 7000درهم فروخته شد، 4000درهم را به طلبکار دادند و 3000 درهم باقيمانده را انفاق نمودند. وقتي به منزل تشريف آوردند حضرت فاطمه (س) فرمودند که خوب بود ما را هم يکي از فقرا حساب ميکردي.معلوم ميشود اين مطلب که چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است حرف درستي نيست. سپس آن حضرت پولي را قرض کردند تا نياز شخصي خود را رفع کنند.
انسان براي پس از مرگ خود نميتواند وصيت کند که همه اموالش را در راه خدا بدهد بلکه براي يک سوم اموالش ميتواند وصيت کند ولي در حال حيات ميتواند همه را وقف کند البته اگر همه را وقف کند چيزي براي ورثه نميماند، امّا او اين اختيار را دارد که همه اموالش را وقف نمايد. حال چه بهتر آنکه مانند اميرالمؤمنين (ع) وقف کند يعني بگويد اگر فرزندان من نياز داشتند ميتوانند از آن کمک بگيرند و به گونهاي نباشد که خود و ورثهاش را محروم کند.
در روايت آمده است که پرونده عمل همه با مرگشان بسته ميشود جز سه دسته که وقتي ميميرند پرونده عملشـان براي خيرات همچنان باز است. کساني که مالي از خود به يادگار گذاشتهاند تا مردم از آن بهره ببرند يا علمي که از آن منتفع شوند و يا اولاد صالحي که کار خيري انجام دهد. اگر کسي مالي ندارد تا در راه خدا انفاق کند و علمي ندارد که براي جامعه نافع باشد ولي فرزند صالحي از خود باقي گذاشته که به جامعه خدمت ميکند کارهاي خير او براي پدر و مادرش بلکه آباء و اجدادش مؤثـر است.
اين مجتمع عظيم به همّت فرد خيّري تأسيس گرديده که سالهاست دستش از دنيا کوتاه شده است. برادر عزيزمان آقاي معراجي نقل ميکردند که بارها اين مرد به اتاق من ميآمد و ميگفت اين درمانگاه آرزوي من است آن را زودتر بسازيد تا من زنده هستم آن را ببينم. بعد از آنکه اين درمانگاه ساخته شد خوشحالي و مسرت عجيبي از خود نشان ميداد بعد از آن آرزو داشت که اين تشکيلات فرهنگي و مؤسسه ايتام ساخته شود. امروز که اين مؤسسه افتتاح ميشود آرزوي او برآورده شده و روحش مسرور خواهد بود. آقاي معراجي و آقاي ايزدي که در احداث و تکميل اين بنا زحمات زيادي کشيدند بايد بسيار خوشحال باشند که آرزوي فرد مخلصي را برآوردهاند. حالا شما حساب کنيد چقدر ايتام ميتوانند آنجا تحصيل بکنند، چقدر آدمها ميتوانند از اينجا منتفع بشوند، چقدر ايتام ميتوانند تربيت بشوند. چه چيز بهتر از اينکه آدم بميرد و پرونده او براي خيرات باز باشد و از اين سنت حسنهاي که باقي گذاشته، مردم منتفع بشوند و خيرش به او برسد و در نامه اعمالش نوشته بشود که امروز يک يتيمي از اينجا فارغالتحصيل شده، يک يتيمي در اينجا ساخته شده، يک يتيم از ايتام امت اسلامي در اينجا تربيت شده، چقدر خير بزرگي است.
گستردگي موقوفات کشور، اجحافهاي واردشده به موقوفات در طول تاريخ و نارساييهاي دستگاه قضائي عواملي هستند که استرداد سريع رقبات وقفي را به وقف با کندي مواجه کرده است. لکن در عين حال با تلاش اين سازمان و متوليان موقوفات و همکاري ارگانهاي مختلف مملکتي گامهاي بزرگي در راه احياي موقوفات برداشته شده است که البته نسبت به آنچه بايد انجام شود، کم است و کار براي انجام دادن بسيار زياد است. اميد است کارهاي انجامنشده نيز با شتاب بيشتر تعقيب شود و نيات خير تمامي واقفان به مرحله اجرا گذاشته شود.
انشاءاللّه با اجراي طرحهاي تدوينشده در آيندهاي نه چندان دور شاهد شکوفايي هر چه بيشتر موقوفات کشور خواهيم بود.
منبع:ميراث جاويدان
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}